جهان متفاوت کتابخوان‌ها| امینی: وقتی برند پستانک از تربیت فکری فرزند مهم‌تر است، از کتاب چه می‌توان گفت؟

یک استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: نظام آموزشی دولتی غفلت‌ها و کاستی‌هایی داشته، اما این کوتاهی‌ محدود به آن‌ها نیست. خانواده‌ای که روی مارک کفش و پستانک فرزندش، حساس‌تر از خوراک فکری اوست، سخن گفتن از کتاب معنایی ندارد.

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد، ضعف فضای اندیشه و مطالعه کشور موجب آن شده است که بسیاری از آثار ارزشمند در حوزه‌های مختلف در کوران چاپ و نشر به انزوا بروند و آثاری برجسته شوند که منتقل‌کننده اطلاعات غلط به مخاطب‌اند. با اسماعیل امینی، شاعر، نویسنده، طنزپرداز، استاد دانشگاه و پژوهشگر در این زمینه هم‌کلام شدیم که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید. 

کتبی که به قصد علم نوشته شدند، اما راهی به گمراهی دارند

امینی در ابتدا گفت: این پیش‌فرض که همه آثار مکتوب با علم رابطه مستقیم دارند، چندان صحیح نیست، چرا که بعضی آثار اصلا با هدف علم‌افزایی نوشته نمی‌شوند و جنبه سرگرمی یا راهنمایی در برخی مسائل مثل آشپزی و کوهنوردی دارند. از طرفی در بین آثار موجود در فضای کتاب ایران که نام علمی به خود می‌گیرند، حداقل در رشته تخصصی و حوزه تمحض خودم که ادبیات باشد بی‌اغراق می‌توان بگویم ۶۰،۷۰ درصد آثار ارزش علمی ندارد؛ ولو اینکه به قصد علم نوشته شده‌اند. به طور مثال در مورد مولوی و شمس تبریزی، طالبان زیادی هستند تا درباره این دو اطلاعاتی کسب کنند، اما حدود ۱۵۰ کتاب موجود است که هیچ ارزش علمی نداشته و حتی با ارائه اطلاعات غلط مخاطب را گمراه می‌کنند.

این استاد دانشگاه با اشاره به کتبی نظیر «ملت عشق» گفت: این کتاب‌ها از قضا طرفدار و خواننده‌ هم بسیار دارند و خواننده را در چنین توهمی می‌اندازند که دارد اطلاعات علمی بدو می‌افزاید. این امر موجب می‌شود آثار منبع و تحلیلی دقیق که قابل اتکاست در سایه این کتب قرار گیرد. بنابراین تا با کسی که نسبت به ادبیات مولانا علاقه‌مند است، گپی می‌زنیم می‌گوید ملت عشق را خوانده‌ام. 

وی افزود: این مسأله برای سایر موضوعات از جمله مسائل خطیری نظیر دین، انقلاب؛ حجاب و... هم صدق می‌کند. یعنی در هر حوزه‌ای هزاران اثر بیهوده نگاشته شده است که آثار جدی و مهم را به حاشیه رانده و از چشم مخاطب دور نگه‌ می‌دارد. متأسفانه در کشور ما، محافل و مجمع‌هایی که در آن آثار به درستی و با دقت بررسی و نقد بشوند، نداریم. فقدان طبقه‌بندی کیفیت آثار در موضوعات مختلف و نبود معرفی صحیح کتب مربوط به هر موضوع موجب شده تا وقتی فرد می‌خواهد مثلا در مورد شعر معاصر مطالعه کند، نداند شروع و سیر مطالعاتی از کجا و با چه کتبی باشد. 

خرید کتاب، تنها به دلیل مُد بودن!

این طنزپرداز ادامه داد: نظام تربیتی و آموزشی ما هم در این موارد ضعیف عمل کرده است؛ به شکلی که هیچ آموزشی در مورد این که چه‌طور بتوانیم آثار خوب را انتخاب کنیم، وجود ندارد. همه انرژی صرف تست و آزمون شده و مقوله کتاب و اهمیت آن به حاشیه رفته است. وضعیت به شکلی وخیم است که بعضاً دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد هم توانایی استفاده درست از کتابخانه را ندارند. مثلا مخاطب می‌خواهد دیوان حافظ بگیرد، اما او هیچ اطلاعی ندارد که کدام چاپ و تصحیح را ابتیاع کند، چرا که هر تصحیحی برای کار خودش است و مخاطب بنا به اقتضای خود باید یک نسخه مناسب را خریداری کند، اما چون نظام آمورشی ما این چیزها را یاد نداده، مخاطب با داشته‌هایی که از افواه مردم و کانال‌های تلگرامی کسب کرده، دست به خرید کتاب می‌زند. 

امینی گفت: مثال دیگری می‌زنم تا روشن شود خرید کتاب در ایران در خیلی از مواقع نه برای یادگیری بلکه جنبه نمایشی دارد. گاهی شاعری یا نویسنده‌ای در جامعه برجسته می‌شود و شاهد آن هستیم که برای جشن امضای کتاب او ساعت‌ها مردم صف‌های طولانی می‌بندند و منتظرند تا از او کتابی با امضا و دستخطش دریافت کنند. اما آیا خرید این اثر واقعا با علم و از سر اطلاع بوده یا بالعکس، آن جوان تنها به این خاطر که از همسالان و رفقای خود جا نماند کتاب فلان شاعر یا نویسنده را خریداری کرده است؟

وقتی مارک کفش و برند پستانک از تربیت فکری فرزند مهم‌تر می‌شود

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: باید اشاره کنم که در مقوله ضعف کیفیت مطالعه، همه تقصیرات را به گردن حاکمیت نباید انداخت. خانواده و محیط زندگی هم در این فرایند اثرگذارند. درست است که نظام آموزشی دولتی غفلت‌ها و کاستی‌های فراوان داشته، اما این کوتاهی‌ محدود به آن‌ها نیست. خانواده‌ای که روی مارک کفش فرزندش حساس است و پستانک کودک را از کشور خارجی تهیه می‌کند، معلوم است که خوراک فکری و اندیشه‌ای بچه در اولویت چندان مهمی قرار نمی‌گیرد. من خانه برخی افراد رفتم که باوجود داشتن تحصیلات دانشگاهی، یک کتاب هم در کتابخانه‌شان نداشتند! وقتی وضعیت چنین باشد، ما در درجا زدن خود باقی می‌مانیم و کلیشه جای اندیشه را می‌گیرد. حاصل کتاب نخواندن ما و فقر مطالعاتی، پزهای روشنفکرمآبانه‌ای است که سر آخر از دلش افراد موج‌سوار بیرون می‌آید. 

آقا دلسوز نسبت به کتاب است

شاعر و نویسنده کشورمان بیان کرد: در جامعه ما انتشار کتاب خوب و ارزشمند گویی اصلا خبر به حساب نمی‌آید که رپرتاژ خبری و رسانه‌ای روی آن کار شود؛ مگر اندک آثاری که چنین سعادتی داشتند. نبود حمایت‌های دولتی از کتب ارزنده خود عاملی است در به وجود آوردن وضع موجود فضای فرهنگی کشور. حضرت آقا کسی است که به تنهایی عهده‌دار خلأهای مدیریتی آقایان در سطوح مختلف از جمله مسائل فرهنگی است. حمایت تک نفره ایشان از آثار و پیگیری کتب نویسندگان، حکایت از دلسوزی ایشان نسبت به کتب و آثار دارد. آقا تنها کسی از شخصیت‌های فرهنگی کشورند که در مورد تمام آثار و کتبی که به ایشان عرضه می‌شود نظر کارشناسی و دقیق می‌دهند. 

انتهای پیام/

دیدگاه خود را بیان کنید

0 دیدگاه