جهان متفاوت کتابخوان‌ها| جلالی: ترغیب به مطالعه نیازمند شعار نیست

یک استاد دانشگاه گفت: با اینکه صنعت نشرنسبت به گذشته گسترش پیدا کرده، به نظر می‌رسد مطالعه هنوز نقطه‌های خالی دارد. ترغیب به مطالعه نیازمند شعار نیست، بلکه باید به شکل درست و تدریجی در بستر فرهنگ جامعه جا بیفتد تا مؤثر واقع شود.

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه آژانس خبری کارآفرینان اقتصاد، یکی از موضوعات مهم در عرصه و فضای مطالعه و فرهنگ کشور، رابطه کتابخواندن با تولید علم و اندیشه است. اساساً این سؤال مطرح است که هر شخص کتابخوان لزوماً باسواد و اهل فکر است؟ در این باره با مریم جلالی استاد دانشگاه و پژوهشگر صحبت کردیم که حرف‌های او را می‌خوانید. 

با وجود افت کتابخوانی نسبت به گذشته آیا کتابخوانی مردم در تولید علم و اندیشه کمک کرده است؟

زمانی می‌توانیم درباره کتابخوانی مفید داوری کنیم که این کار در موقعیت‌های گوناگون، ثبات نسبی پیدا کرده باشد. بررسی این ثبات نیاز به معیارهایی دارد. از طرفی آیا انتظار داریم تولید علم و اندیشه در سطح کلی و عمومی جامعه رخ بدهد یا این بخش را بایستی به گروه متخصص دانشگاهی بسپاریم و از منظر آکادمیک به آن نگاه کنیم؟ در دانشگاه‌ها امروزه سعی در هدایت علوم به سمت کاربردی سازی دارند. بحث کاربردی‌سازی خصوصاً در حوزه علوم انسانی تازه و جدید است و برای رسیدن به نقطه اثبات نیاز به زمان کافی دارد و در حال حاضر در دانشگاه‌ها و پارک‌های علم و فناوری و بنیادهای مربوط، در حال مهیاسازی است، اما در سطح عمومی جامعه بعید می‌دانم مطالعه عمومی و حداقلی منجر به تولید علم و اندیشه شود یا اگر محقق شود، از لحاظ کمی و کیفی به اندازه بخش آکادمیک و دانشگاهی نیست. در سطح عمومی جامعه رشد علم و تولید وابسته به عوامل متعددی است. مسائل اقتصادی و زیرساخت‌های فرهنگی از مهمترین عوامل مؤثر هستند.

به علاوه آثاری که در دسترس قرار می‌گیرد نیز در این امر دخیل هستند. برای نمونه یک اثر چقدر می‌تواند انگیزه مطالعه ایجاد کند، چقدر کشش و جاذبه دارد تا مخاطب را به سوی خود بکشاند. حال اگر این جذابیت‌ها وجود داشته باشد، تأثیرپذیری و تولید علم و اندیشه در مراحل بعد قرار می‌گیرد. اگر از منظر فرهنگی به موضوع نگاه کنیم، اساس ارزیابی ما از پدیده‌ها و امور اطرافمان به رفتارهای ما جهت می‌دهد. با اینکه صنعت نشرنسبت به گذشته گسترش پیدا کرده، به نظر می‌رسد مطالعه هنوز در جامعه، نقطه‌هایی خالی دارد. ترغیب به مطالعه نیازمند شعار نیست، بلکه باید به شکل درست و تدریجی در بستر فرهنگ جامعه جا بیفتد تا بتواند مؤثر واقع شود.

فضای مطالعه کتاب در چه وضعی قرار دارد؟

نمی‌توانم دقیق در این باره صحبت کنم؛ چون پاسخ به این پرسش نیاز به تحقیق و اعلام آمار دارد، اما به طور کلی تعداد کتاب‌ها نسبت به گذشته بیشتر شده، زیرا ناشران متعددی در این عرصه وارد شده‌اند. کتاب‌ها خوب خریداری می‌شوند، اما اینکه خوانده می‌شوند یا خیر جای تحقیق دارد. ممکن است آمار و ارقام بالای تولید کتاب، ما را در حباب مخاطبان کتابخوان قرار بدهد و نمی‌توان قاطعانه گفت هر کس کتاب می‌خرد، الزاماً آن کتاب را تمام و کمال می‌خواند.

آیا کتابخواندن به تنهایی، اندیشه‌ساز و اندیشه‌محور است؟

از نظر من پاسخ این سؤال قطعاً خیر است. وقتی حرف از اندیشه به میان می‌آید نوع محتوایی که مخاطب انتخاب می‌کند، بسیار مهم می‌شود. امروزه کتابخوانی با اهداف متنوعی صورت می‌گیرد و این اهداف در نتیجه‌اش تأثیرگذار است. برای مثال ممکن است کتابی صرفاً برای لذت از متن خوانده شود یا برخی کتاب‌ها برای افزایش اطلاعات استفاده شود. البته در حوزه علوم انسانی معدود کتاب‌هایی که محتوایی واگرا دارند می‌توانند زمینه‌های ایجاد فکر و اندیشه را فراهم کنند.

مطالعه‌ای که خروجی فکری نداشته باشد، چه تبعاتی دارد؟

می‌دانم انتظار دارید بگویم مطالعه‌ای که خروجی نداشته باشد به اقتصاد، اجتماع و خیلی از مسائل کشور آسیب وارد می‌کند، اما پیشنهاد می‌دهم سطح توقعمان در این زمینه را بسپاریم به خود مخاطب. شاید نیاز باشد اول بر فرهنگ مخاطب برای ورود به کتابخوانی کار شود، سپس به خروجی‌ها فکر کنیم. مطالعه تحت هر شرایطی خروجی خود را خواهد داشت و الزاماً خروجی‌ها نباید همان چیزهایی باشند که ما یا یک نظام انتظار دارد.

انتهای پیام/

دیدگاه خود را بیان کنید

0 دیدگاه